پزشکنا:خبرگزاری پزشکی-کودک بااراده احساس استقلال بسیار زیادی دارد. هرچند ممکن است این احساس استقلال سبب ایجاد ویژگیهای مثبتی مانند اعتمادبهنفس و عزتنفس در کودک شود، گاهی هم زمینهساز رفتارهای منفی مانند لجبازی و سرسختی میشود. داشتن اراده قوی ویژگی بدی نیست اما این ویژگی در کودکانی که هنوز درک کاملی از درست و غلط ندارند ممکن است چالشبرانگیز باشد. کودکانی که ارادهای قوی دارند، موجودات سرسخت و سمجی هستند و وقتی ذهنشان روی عمل یا رفتاری متمرکز شود، منحرفکردن توجهشان از آن عمل یا رفتار کار بسیار سختی است.
کودکان بااراده میخواهند خودشان تصمیم بگیرند و مسائل را خودشان حل کنند. آنها از سنین کم مستقل هستند. اگر فرزندتان همیشه اصرار دارد که لباسهایش را خودش انتخاب کند یا نمیخواهد از دستورالعملهای گامبهگام پروژه کاردستی پیروی کند و دوست دارد ایده خودش را پیاده کند، احتمالا فرزندی بسیار بااراده دارید. این کودکان اغلب شهامت ایستادگی برای رسیدن به خواستهشان را دارند، نوآور هستند و مهارتهای رهبری دیگران را دارند. بااینحال ممکن است اراده قوی باعث نافرمانی یا لجبازی هم بشود و کودکی سرسخت بسازد که در ادامه تعدادی از ویژگیهای چنین کودکی را بررسی کردهایم.
همه کودکان گاهی کجخلقی میکنند، اما برخی از آنها خشم شدیدی بروز میدهند که تا مدتی طولانی فروکش نمیکند. این کودکان تحمل ناامیدی را ندارند و برای ابراز خشم خود تلاش میکنند. گاهی اوقات ممکن است اصلا متوجه نشوید که چه چیزی کودک را عصبانی کرده است.
راهحل: احساسات فرزندتان را بپذیرید
احساسات فرزندتان را با گفتن جملهای مانند «میدانم ناراحتی که نمیتوانیم الان به خانه مادربزرگ برویم» تأیید کنید. حتی اگر فکر میکنید رفتار فرزندتان برای آن موقعیت بیش از حد نمایشی است، با گفتن «این که چیز مهمی نیست» احساساتش را سرکوب نکنید. بچهها وقتی احساس میکنند شنیده و درک میشوند، کمتر مجبور میشوند به شما اثبات کنند که چقدر احساس بدی دارند.
گاهی وقتی کودک از ما سؤالی میپرسد، به او جواب میدهیم: «چون من اینطور میگویم.» شنیدن این جمله برای بسیاری از بچهها ناامیدکننده است. آنها میخواهند بدانند چرا نمیتوانند زیر باران بازی کنند یا اینکه چرا پریدن روی کاناپه کار بدی است. اگر میخواهید فرزندتان با شما مشاجره نکند، باید دلیل مخالفت با خواستهاش را واضح برایش توضیح بدهید.
راهحل: ارائه توضیح مختصر
اگرچه بحث طولانی مفید نیست، توضیح دلیل اصلی محدودیتی که برایش تعیین کردهاید، مفید خواهد بود. مثلا با گفتن اینکه «امروز نمیتوانیم به پارک برویم، چون برف میبارد و وسایل زمینبازی ناامن میشوند» به کودک کمک میکنید که درک کند قوانین شما صرفا تلاشی برای انکار خواسته او نیستند، بلکه دلایل موجهی دارند.
کودکان سرسخت وقتی مخالف چیزی هستند، تسلیم نمیشوند. آنها عاشق جنگ قدرتاند و سماجت آنها بیشتر اوقات بقیه افراد را خسته میکند. این کودکان مناظرهکنندگان خوبی هستند که در پیداکردن نقاط ضعف و استثناها مهارت دارند. بنابراین تعجب نکنید وقتی فرزندتان به یاد میآورد که یک بار به او اجازه دادهاید بهجای صبحانه بستنی بخورد یا در سینما سنش را کمتر گفتهاید که بهجای بلیط بزرگسالان، برایش بلیط نیمبها بگیرید.
راهحل: هشدار و محرومیت
گاهی اوقات والدین از هشداردادن به کودکان خودداری میکنند، زیرا نمیخواهند با عواقب آن کنار بیایند. بااینحال کودکان باید درک کنند که چه زمانی از خط قرمز عبور کردهاند. در این موقعیتها، میتوانید چنین هشداری دهید: «اگر همین حالا بحث را تمام نکنی، دیگر اجازه نداری تا آخر روز تلویزیون تماشا کنی.» در صورتی که به هشدار شما توجهی نکرد، عواقب منفی مانند محرومکردنش از بعضی امتیازات میتواند انگیزه او را برای پیروی از قوانین در آینده افزایش دهد.
کودکان سرسخت درباره چگونگی انجام کارها ایدهای در ذهنشان دارند و اغلب برای تبدیل این ایده به واقعیت کارهایی انجام میدهند. مثلا بهراحتی به همسالانشان میگویند چگونه رفتار کنند و از اینکه به بزرگسالان بگویند چهکار کنند هم خجالت نمیکشند.
راهحل: توضیحدادن درباره احساسات دیگران
وقتی فرزندتان جملاتی مانند «آن اسباببازی را بده به من» یا «آنجا بایست» را میگوید، از او بخواهید که نیازهایش را بهشیوهای مناسبتر و مؤدبانهتر بیان کند. درباره اهمیت احترامگذاشتن با او صحبت کنید و به او بگویید وقتی احساس رئیسبودن میکند، بچههای دیگر چه احساسی به او دارند.
برای متقاعدکردن کودک سرسخت به انجام کاری که نمیخواهد، انرژیتان را هدر ندهید. غرغرکردن، التماسکردن و منطقی صحبتکردن شما بیفایده خواهد بود و کودک سرسخت توجهی به خواسته شما نخواهد کرد.
راهحل: ارائه دو گزینه
وقتی به کودک حق انتخاب بدهید، بهاحتمال زیاد از خواستهتان پیروی میکنند. بنابراین بهجای اینکه بگویید «همین الان اتاقت را تمیز کن»، بگویید «میخواهی اتاقت را الان تمیز کنی یا ۱۰ دقیقه دیگر؟» انتخابکردن به فرزندتان احساس قدرت بیشتری میدهد و نیاز او به کنترل همهچیز را کم میکند.
بسیاری از کودکان دوست دارند همه کارها را طبق زمانبندی خودشان انجام بدهند. آنها از ایستادن در صف متنفرند، دوست ندارند هنگام بازی منتظر بمانند تا نوبتشان شود و علاقهای به نشستن در اتاق انتظار مطب دکتر ندارند. آنها نمیخواهند ثانیهای را به انتظار هدر دهند.
راهحل: تشویق به حل مسئله
انتظار بخشی از زندگی است و فرزندتان باید یاد بگیرد چگونه با آن کنار بیاید. از قبل برنامهریزی کنید و با پرسیدن سؤالهایی مانند «در مدتی که قرار است امروز در اتاق انتظار بگذارانیم، میخواهی چه کاری انجام بدهی؟» به او کمک کنید که گزینههایش را تشخیص دهد، فرقی نمیکند که او تصمیم به رنگآمیزی بگیرد یا بازی با اسباببازی موردعلاقهاش.
کودکان سرسخت علاقهای به شنیدن نظر شما درباره زمان خواب ندارند. آنها ترجیح میدهند بهجای پیروی از قوانین شما، طبق خواست و قوانین خودشان پیش بروند.
راهحل: خودداری از تعیین قوانین بیش از حد
قوانین بیش از حد انگیزه کودکان برای رعایتکردنشان را کاهش میدهد. فقط روی مهمترین قوانین تمرکز کنید و از جنگ قدرت بر سر مسائل جزئی اجتناب کنید.
بسیاری از بچهها تفاوت «نیاز» و «خواسته» را بهخوبی نمیدانند و حتی اگر بخواهند بیرون زیر باران بازی کنند یا صبحانه هاتداگ بخورند، ادعا میکنند که «باید» این کار را انجام دهند. آنها به عدالت اهمیت زیادی میدهند و حتی زمانی که همهچیز بر وفق مراد است، معتقدند که سهمشان را دریافت نکردهاند.
راهحل: پاداش بیشتر، تنبیه کمتر
برای پاداشدادن به رفتار خوب از سیستمی مانند سیستم اقتصاد ژتونی استفاده کنید و اقدامات پاداشدار را از قبل مشخص کنید. سیستم پاداش انتخاب را به عهده فرزند شما میگذارد. مثلا بگویید: «اتاقت را تمیز کن و بعد تلویزیون ببین. اگر اتاقت را تمیز نکنی، نمیتوانی تلویزیون ببینی.» سیستم اقتصاد ژتونی به فرزند شما فرصتی میدهد که بدون احساس تنبیه، امتیازاتی برای دریافت پاداش کسب کند.
کودکان سرسخت بهخوبی بلدند به شما بیاعتنایی کنند و بهراحتی هر چیزی را که با نیازهایشان سازگار نیست، نادیده بگیرند.
راهحل: به حرفهایتان پایبند باشید
اگر به فرزندتان میگویید کاری را انجام دهد و او شما را نادیده میگیرد، تنبیهی در نظر بگیرید و حتما عملیاش کنید. مثلا اگر میگویید که میخواهید حق انجام کاری را از او بگیرید، حتما این کار را انجام بدهید. با این کار فرزند شما خواهد فهمید که تهدیدهایتان توخالی نیستند.
کودکان سرسخت بیشتر اوقات تند غذا میخورند، تند صحبت میکنند و وقتی میخواهند سریع راه میروند. اما وقتی میخواهند کاری را انجام بدهند که به آن علاقهای ندارند، مثل لاکپشت کند میشوند.
راهحل: بیان شفاف انتظارات
شاید جمله «اما تو که به من نگفتی!» را زیاد از دهان فرزنتان بشنوید. چه قرار است به مهمانی بروید و چه به کتابخانه، انتظاراتتان را زودتر از موعد مقرر به او بگویید. درباره رفتار پذیرفتنی و عواقب نقض قوانین هم با او صحبت کنید. مثلا بگویید: «من انتظار دارم ۱۰ دقیقه دیگر آماده باشی.» و بعد توضیح بدهید که اگر آماده نباشد، چه اتفاقی خواهد افتاد.
تربیت چنین فرزندی کار سختی است. بزرگترین چالش تربیت کودکان سرسخت این است که آنها فوقالعاده پیگیرند و برای رسیدن به چیزهایی که میخواهند تمام تلاش خود را میکنند و علاقهای هم به تغییر نظرشان ندارند. این کودکان موجوداتی پرشور هستند و کشمکشهای دائمی برای بزرگکردن این کودکان سرسخت، معمولا باعث میشود والدین احساس ناامیدی و سرخوردگی کنند.
این سرسختی ریشه در فطرت کودک دارد، یعنی مجموعهای از تمایلات ذاتی، ویژگیهای شخصیتی و سبک رفتاری که کودک با آنها متولد میشود. کودکان سرسخت مهار هیجان خود را در دست ندارند، بنابراین بهسختی میتوانند احساسات قوی خود را نیز مهار کنند. سازگاری با تغییرات برای این کودکان پرشروشور سختتر از بقیه کودکان است و وقتی بخواهند چیزی مطابق میل خودشان پیش برود، نوسانات خلقی و مقاومت بیشتری نشان میدهند.
هرچند فطرت و خلقوخوی کودک بخشی از مشکل است، تعامل کودک با محیط است که منجر به مشکلات رفتاری میشود. علاوه بر این، خلقوخوی این کودک بدقلق اغلب منجر به استفاده والدین از شیوههای فرزندپروری غیرمفید میشود که یکی از متداولترین آنها جنگ قدرت همیشگی است.
سماجت باورنکردنی کودک سرسخت بیشتر وقتها باعث میشود والدین خسته یا ناامید و تسلیم کودک شوند. در نتیجه کودک یاد میگیرد که به روشهای خلاقانه از مرزها عبور کند، زیرا از رسیدن به چیزی که میخواهد احساس خوبی دارد.
وقتی فرزندی سرسخت دارید، انتخاب روش مؤثر فرزندپروری آسان نخواهد بود. شاید فکر کنید برخورد مقتدرانه با این کودکان مؤثر است، اما اینطور نیست. ممکن است فریادزدن و تنبیه راههای آسانی برای متوقفکردن رفتارهای این کودکان به نظر برسند، اما این رفتارها واقعا درست و مؤثر نیستند و معایب زیادی دارند؛ هرچه بیشتر سر فرزندتان فریاد بزنید، به این رفتار عادت خواهید کرد و کودک هم روزبهروز پرخاشگرتر میشود.
کودکان سرسخت دوست ندارند به آنها بگویید چه کاری انجام دهند؛ آنها ترجیح میدهند طبق خواسته و اراده خودشان پیش بروند. بنابراین بهتر است بهجای اینکه از فرزندتان بخواهید طبق خواستههایتان پیش برود، سعی کنید با او رابطه خوبی ایجاد کنید و او را به نظم و انضباط و مسئولیتپذیری اجتماعی تشویق کنید. اگر فرزندتان متوجه شود که شما بهترین چیز را برای او میخواهید، راحتتر به شما اعتماد خواهد کرد.
کودکان سرسخت بیشتر از طریق تجربهکردن میآموزند. این کودکان دوست ندارند به آنها بگویید چهکار کنند، بلکه میخواهند آن کار را امتحان کنند و خودشان تصمیم بگیرند. بهجای کنترلکردن رفتار کودک، تا حدی که برایش خطری ندارد به او اجازه بدهید برخی از این کارها را امتحان کند و یاد بگیرد.
معلم خوب رفتار خوب را تحسین میکند و رفتارهای منفی را اصلاح میکند. کافی است به رفتار کودکتان توجه کنید؛ رفتارهای خوبش را تحسین کنید و درباره رفتارهای بدش با او صحبت کنید و روشهایی برای اصلاح آن رفتارها به او یاد بدهید. با توجهکردن به کودک چیزهای زیادی درباره نحوه تعامل فرزندتان با دنیا یاد میگیرید.
تحسین کودک بابت رفتار خوبش عالی است، اما فعالیتهایی که کودک از آنها لذت میبرند یا پاداشهای فیزیکی مانند درآغوشگرفتن و بوسیدن نیز تأثیر خوبی بر او میگذارند.
فعالیتهایی که میتوانید با هم انجام دهید (مانند بازی با کودک)، میزان تعاملات مثبت شما را افزایش میدهند و به منبعی قدرتمند برای ترغیب او به انتخابهای خوب در آینده تبدیل میشوند.
هنگامی که میخواهید کودک را تنبیه کنید، ابتدا روی بدترین و خطرناکترین رفتارهای او تمرکز کنید و با بهبود رفتارها تنبیه را کمتر کنید. تنبیه گزینشی همکاری کودک را بهبود میبخشد، در حالی که دعوا و تنبیه زیاد ممکن است ارتباط خوب او با شما را از بین ببرد.
کودکان سرسخت اغلب برای کسب احترام و استقلال تلاش میکنند. با احترامگذاشتن به کودک و همدلی با او، کمکش میکنید که احساس کند درک شده است.
برقراری ارتباط با کودک با گفتن جملاتی مانند «من درک میکنم چرا این موضوع برای تو مهم است» و پیشنهاد سازش میتواند استراتژی خوبی باشد و به کودک احساس خوبی بدهد.
در کل ایجاد رابطهای که بهوضوح مرزها را مشخص کند و در عین حال نیازهای کودک را بپذیرد، روابط مثبت با والدین را تقویت میکند و وضعیت کودک را بهبود میبخشد.
انتهای پیام/