پزشکنا: یک مطالعه جدید نشان می دهد که به نظر می رسد نور مادون قرمز نزدیک به جمجمه فرد باعث بهبودی در بیماران مبتلا به ضربه مغزی شدید می شود.
به گفته محققان، بیمارانی که کلاه ساطع کننده نور مادون قرمز نزدیک به سر داشتند، تغییر بیشتری در اتصال بین هفت جفت ناحیه مختلف مغز نشان دادند.
دکتر «راجیو گوپتا»، رادیولوژیست از بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون و یکی از محققین ارشد این مطالعه، توضیح داد: «جمجمه نسبت به نور نزدیک به مادون قرمز کاملاً شفاف است. هنگامی که کلاه را سر می‌گذارید، تمام مغز شما در این نور غوطه ور می‌شود.»
برای این مطالعه، محققان درمان با نور مادون قرمز نزدیک را بر روی ۱۷ بیمار آزمایش کردند که آسیبی به سرشان به حدی جدی بود که بر روی تفکر آنها تأثیر بگذارد یا در اسکن مغز قابل مشاهده باشد.
بیماران در عرض ۷۲ ساعت پس از آسیب مغزی، کلاه را بر سر گذاشتند و محققان از اسکن مغزی برای سنجش تأثیرات این درمان استفاده کردند. ۲۱ بیمار دیگر کلاه بر سر گذاشتند اما نور درمانی دریافت نکردند.
محققان بر روی اتصال عملکرد حالت استراحت مغز یا ارتباطی که بین نواحی مغز زمانی که فرد در حال استراحت است و درگیر کار خاصی نیست، رخ می‌دهد، تمرکز کردند.
محققان یک هفته پس از آسیب، دو تا سه هفته پس از آسیب و سه ماه پس از آسیب اسکن مغزی گرفتند.
«ناتانیل مرکالدو»، محقق آماری از بیمارستان عمومی ماساچوست، گفت: «ارتباط در افرادی که درمان سبک را دریافت می‌کردند، عمدتاً در دو هفته اول افزایش یافت.»
مرکالدو در ادامه افزود: «ما نتوانستیم تفاوت‌های ارتباطی بین دو گروه درمانی را در درازمدت تشخیص دهیم، بنابراین اگرچه به نظر می‌رسد این درمان در ابتدا اتصال مغز را افزایش می‌دهد، اما اثرات بلندمدت آن هنوز مشخص نیست.»
به گفته محققان، دقیقاً مشخص نیست که چرا نور مادون قرمز نزدیک ممکن است بهبود مغز را تسریع کند.
گوپتا گفت که نور درمانی ممکن است تولید انرژی سلول‌های مغز را افزایش دهد، به جریان خون بیشتر در مغز کمک کند یا التهاب ناشی از آسیب را کاهش دهد.
محققان انتظار دارند مطالعات نوردرمانی بیشتری در گروه‌های بزرگ‌تری از بیماران برای مدت زمان طولانی‌تری انجام شود.
گوپتا می‌گوید: «اگر این نتایج تأیید شوند، نور درمانی می‌تواند برای درمان بسیاری از اختلالات عصبی دیگر استفاده شود.»
مطالب مرتبط
جهت ارسال دیدگاه ابتدا باید با مشخصات کاربری خود وارد سایت شوید.
